جدول جو
جدول جو

معنی گل خارون - جستجوی لغت در جدول جو

گل خارون
از توابع نرم آب دوسر ساری
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُ طِ)
دهی است از دهستان چناران بخش حومه ارداک شهرستان مشهد واقع در 69هزارگزی شمال باختری مشهد و 5هزارگزی شمال راه شوسۀ مشهد به قوچان. هوای آن معتدل و دارای 115 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، چغندر و کنجد است. شغل اهالی زراعت و مالداری و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(پُ لِ)
نام محلی در 72000 گزی سرخس در خراسان. این نام در حبیب السیر (چ طهران جزء 3 ج 3 ص 252) آمده است
لغت نامه دهخدا
(گُ زَ)
نام اصلی آن آبسرفت است که دهی است از دهستان دابوی بخش مرکزی شهرستان آمل واقع در 5هزارگزی شمال آمل. هوای آن معتدل و دارای 85 تن سکنه است. آب آن از رود خانه هراز و چشمه و محصول آن برنج، کنف و صیفی است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ازذیل کلمه آبسرفت. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
گلریزان. گل پاشان. و رجوع به گل باران کردن شود
لغت نامه دهخدا
(گُ مَ)
دهی است از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور واقع در 30هزارگزی چکنۀ بالا. هوای آن معتدل و دارای 185 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و مالداری و صنایع دستی آنان کرباس بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ)
همان خطمی است. خطمی. (دهار). و رجوع به خیرو شود
لغت نامه دهخدا
(گِ خَ)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع در 15هزارگزی جنوب خاوری شیراز و 2هزارگزی راه فرعی شیراز به خرچول. هوای آن معتدل و دارای 275 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و صیفی است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(گِ)
رجوع به گل مختوم شود. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ)
رنگی است معروف شبیه به رنگ گل خار وآن نباتی است خاردار که گل سرخ دارد و مایل به کبودی و در عرف هند کطائی گویند. (آنندراج) :
امروز قبای تو به رنگ گل خار است
ترسم به تن نازکت آسیب رساند.
محمداسحاق شوکت (از آنندراج).
پنجه رنگرزان شد کف ساقی ز شراب
جامۀ سبز صراحی گل خار است امشب.
ملاطغرا (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
خوردن گل: چنانکه کسی را که گل خوردن خوش آید و چیز ترش و تلخ خوش آید چیز شیرین ناخوش آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل باران
تصویر گل باران
گلریزان
فرهنگ لغت هوشیار
نام دهکده ای در بالا لاریجان آمل، مکان که برای گل اندود.، از مراتع عباس آباد تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
آتش خانه ی حمام
فرهنگ گویش مازندرانی